Island of Hawaii

part 22
در راهروی اصلی قصر بودم و در حال رفتن به سمت حیاط بودم داشتم به حرف های پدرم فکر میکردم که دستیار سلطنتی رابین سمتم آمد تعظیم کرد و گفت : شاهزاده ی جوان ساعت هفت صبح است حوض خونین ساعت ۵ تمام خون خود را داخل زمین می‌کشد حال چگونه میخواهید ۲ ساعت و ۴۵ دقیقه بدون هیچ دریافت نیرویی از خون مقدس آن حوض در زیر آفتاب زنده بمانید، برای تمدید نیروی خود باید آن خون مقدس بدن شما را لمس کند. ساردین: جناب رابین... رابین: ساردین کسی اینجا نیست رسمی نباش. ساردین: یه چیزی بگو که خودم ندونم اسکل خان همه ی اینا را خودم می‌دونم اما چاره ای ندارم وگرنه باید به خاطر هر یک ساعت پنج روز از اون مدرسه کوفتی بیرون نیایم و این یعنی اینکه ... رابین: یعنی اینکه معشوقه ی خود را نمی‌بینید. ساردین: هی آروم تر میخوای برو دم در اتاق پدرم و این حرفت را تکرار کن . رابین: متاسفم از روی عادتم که با هم در موردش حرف می‌زنیم این اتفاق افتاد.
ساردین: بیخیال . رابین : یکی از سرباز های قصر دارد به سمت ما می آید. ساردین صدایش را جدی کرد و رسمی گفت : جناب رابین وقت مرا نگیرید من باید بروم و تنبیه شوم هر چقدر که دیر تر بروم تنبیه سخت تری انتظار مرا می‌کشد زمانی که تنبیه تمام شد با یکدیگر صحبت میکنیم. آن سرباز در حال گذر کردن از کنار آنها بود.......-ادامه دارد-

این پنج تا پارت را حمایت کنید تا فردا دوتا پارت بزارم
دیدگاه ها (۲)

تو به دنیا اومدی و شدی دومین فرشته من تولدت مبارک عجیجم 🌺-re...

Island of Hawaii

Island of Hawaii

Island of Hawaii

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

part 2

ازمایشگاه سرد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط